مجموعه اهرام جیزه نام مجموعه اهرام تاریخی ساخته شده در دوران مصر باستان است که در حاشیه شمالی شهر قاهره کنونی واقع شده است. هرم بزرگ جیزه یکی از اهرام در مجموعه اهرام جیزه و تنها بازمانده عجایب هفتگانه جهان محسوب میشود. قدمت اهرام جیزه به سلسله چهارم مصر میرسد که نامهای آنها عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. که خوفو بزرگترین شان و یکی از عجایب هفت گانه است. مساحت جیزه در حدود ۸ کیلومتر است. سه هرم اصلی مجموعه عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. علاوه بر آن چندین هرم کوچکتر، مجسمه ابوالهول و کشتی بزرگ مصری متعلق به ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نیز در منطقه جیزه واقع شده است. 1. هرم خوفو 24. گذرگاه سنگفرش تدفینی ادامه مطلب...
+نوشته شده در سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:محموعه اهرام جیزه, ساعت10:53توسط shaghayegh ayatollahi |
تصويري از داوينچي كه خودش از خودش كشيده است بیشتر شخصیتهای اصلی تابلوهای داوینچی مربوط به زنان است که شباهتهای خاصی بین صورت زنان در بین تابلوهای داوینچی وجود دارد، نقطهی کانونی این شباهتها به طور خاصی لبها و گونههای این زنان است، حتی چشمها نیز بیشتر به صورت رو به پایین کشیده شده و نگاه بیننده را از چشم به لب هدایت میکند. هنگامی که تکههای پازل را در کنار هم قرار میدهیم جرقههایی در ذهنمان ایجاد میشود که شاید ساختار ذهنی ما را به هم بریزد. این به هم ریختن برای بعضی خوشایند و برای برخی ناخوشایند و برای بعضی دیگر بی معنی است و به سرعت به ساختار اولیه باز میگردند. کهن الگوی «فرد رنسانسی» راز و رمز بحث برانگیز داوینچی
همزمان، بخصوص بخاطر موضوع جنجالی کتاب، مخالفتهای بسیار مختلفی نیز با آن صورت گرفت. این کتاب شدیداً علیه کلیسای کاتولیک، واتیکان، پاپ و گروه مذهبی اپوس دئی است و از همین رو گروههای مختلف مسیحی و اسلامی علیه آن واکنش نشان دادهاند. این کتاب توسط چند مترجم به فارسی برگردانده شده است. «رمز داوینچی» یا «راز داوینچی» یا «کد داوینچی» هر سه برای ترجمه عنوان کتاب به کار رفتهاند. پنج ماه پیش از شروع داستان، واتیکان به اسقف آرینگاروسا، رهبری یک فرقة مسیحی تندرو و مبتنی بر ریاضتهای سنگین جسمانی موسوم به اپوس دئی (یعنی: کار خدا) اعلام میکند که میخواهد دست از حمایت از این فرقه بردارد و 20 میلیون یوروی اهدایی فرقه را هم پس خواهد داد. فردی موسوم به استاد که در اصل قصد تخریب وجههٔ کلیسا و اپوس دئی را دارد، به اسقف پیشنهاد میدهد در ازادی 20 میلیون، جام مقدس گمشدهٔ عیسی را در اختیارش بگذارد تا اپوس دئی قدرت و محبوبیت زیادی پیدا کند. ولی در حقیقت با استفاده از یکی از نیروهای اسقف به قتل اعضای دیر صهیون که مخالفان قدیمی کلیسا و حافظان جام مقدس هستند، میپردازد تا خودش بتواند جام را به دست بیاورد. استاد اعظم دیر صهیون که رئیس موزه لوور است پیش از مرگ، اسرار یافتن جام را به نوه اش (سوفی) منتقل میکند و از او میخواهد از دانشمندی آمریکایی (رابرت لنگدان) که در نمادشناسی مذهبی و دیرینشناسی متبحر است کمک بخواهد. این دو با وجود تعقیب بی امان پلیس و نیروهای استاد، مرحله به مرحله به جام مقدس نزدیک میشوند و در این راه از یک تاریخ دان انگلیسی (تیبنیگ) هم کمک میگیرند که در نهایت معلوم میشود خود استاد است. نهایتا پرنسس سوفی خانواده گمشده اش را پیدا میکند و لنگدان هم جام مقدس را؛ و تازه، همدیگر را هم پیدا میکنند.
در تابلوی اول کودک سمت چپ که مسیح است در حال عبادت کردن به سمت یک موجود نامریی در سمت راست تابلو است جایی که مریم مقدس دست خود را گویا بر روی سر این موجود نامریی قرار داده است و زنی که در سمت راست تابلو است به نام «انجل اوریل» انگشت خود را به صورتی آورده است که گردن این روح نامریی را قطع کرده است. این صحنه ای است که کلیسا با آن مشکل داشت و داوینچی در تابلوی بعدی به قرار دادن یک صلیب در دستان مسیح و پایین آوردن دست زن سمت راست تابلو و قرار دادن هاله ای بر سر مریم مقدس این مشکل را حل کرد. اما با این وجود پس زمینه تابلو را در سیاهی فرو برد تا اعتراض خود را نشان دهد. همانطور که ادعا شده است داوینچی جزو انجمن سری اخوت بود و اهداف این انجمن به طور کامل مشخص نیست اما تا حد زیادی در تضاد با قسمت ناپاک کلیساست. در حال حاضر نقاشی اولیه در موزه «لوور» پاریس و دومی موزه ملی لندن است. به هر حال بنا به اعتقاد نماد شناسان، متخصصان کلیسا در هر دو بار فریب خوردند و داوینچی پیام خاص خود را رساند. در واقع آنچه که داوینچی در این تابلو مخالفت خود را با آن ابراز داشته تولد عیسی از مادر باکره است. در هر دو تابلو مریم مقدس بر روی زمین مسطحی نشسته در درونی غاری که شبیه به کلیسایی از کار در میاید. غاری شبیه به کلیسا که جزییات آن از عمل طبیعی تولید مثل شبیه سازی شده است. شخصیتهای این تابلو مریم باکره در وسط تابلو، یحیی در سمت چپ تابلو و عیسی، کودک سمت راست تابلو است و فرشته ای که در سمت راست تابلو است این نظر تقریبا در اکثر منابع آورده شده ولی عده ای کودک سمت چپ را عیسی میشناسند. نکته بعدی در تابلوی اول است و آن این است که گویا بدنی که برای فرشته تصویر شده بدن مردی است که انگشت خود را به طور خصمانه به سمت مسیح گرفته و فرشته به سوی او لبخند میزند. این حالت انگشت بی شباهت به آنچه در شام آخر میبینیم نیست. این موضوع توسط کلیسا ایراد گرفته شد و در ویرایش بعدی هم بدن مرموز حذف شده و اگر دقت کنید جهت نگاه فرشته عوض شده و دیگر لبخند نمیزند. پنج نماد مخفی در مونالیزا Mona Lisa (La Gioconda). 1503-150
ابتدا طبق گفته داوینچی که هر آنچه که در بالاست همان است که در پایین است تابلو را سر و ته میکنیم. نماد thot (نماد THoTh نماد دیگری است) نماد الههی هوش و نبوغ، اشاره به هوشمندی موجود در فضای کیهانی و طبیعت دارد. اتحاد بین آسمان و هنر نماد اتحاد بین انسان و خدا میباشد. نماد مسیح که جلوه ای از تجلی خداوند در جسم بشری است. اگر به تابلو نور بدهیم نماد دیگری ظاهر میشود و آن نماد «لوتوس» یا نیلوفر آبی است. نیلوفر آبی گلی است که از آبهای لجنی در مردابها شکفته میشود و نشان دهندهی تحول در ذات موجودات است. لوتوس در فرهنگ مصری نماد تولدی دوباره است و در ایران نماد صلح و شادی میباشد. در حالتی دیگر از آینه کردن تابلوی مونالیزا به شکلی میرسیم با چشمانی که در مرکز تقارن ظاهر شده است و نماد رب النوع «هوروس Horus» میباشد، که نمادی مصری است و سری به شکل شاهین دارد و چشمان او نماد خورشید و ماه میباشد. شکل پرنده مانند سیاهی که در مرکز تابلو ظاهر شده نماد ققنوس است. ققنوس نماد عمر جاوید و حیات دوباره میباشد و اشاره به زندگی دوباره مسیح دارد. آخرین و مرموزترین شام داوینچی The Last Supper. c.1495-1498. شام آخر یکی از بحث برانگیزترین دیوارنگارههای لئوناردو داوینچی است. از طرف دیگر مریم مگدالنا و مادر مسیح یعنی مریم عذرا در کارهای مسیح به نظر میرسد که دارای شباهتهای خاصی هستند و نیز هیچ گاه به صراحت نمیتوان ادعا کرد که داونیچی از شخصیتی به نام مریم مگدالنا استفاده کرده است. به نظر میرسد این شباهتها ما را به سمت موضوع خاص و آن هم «زن» بودن و به طور جزئی «مادر» و یا «الهه» بودن این شخصیت هدایت میکند. لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو شام آخر دچار مشکل بزرگی شد. میبایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر میکرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانی اش را پیدا کند. روزی دریک مراسم, تصویر کامل مسیح را در چهرة یکی از جوانان یافت.جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرحهایی برداشت. سه سال گذشت.تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود؛ اما داوینچی هنوز بری یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود…کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار میآورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند.نقاش پس از روزها جست و جو, جوان شکسته و ژنده پوش مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند, چون دیگر فرصتی بری طرح برداشتن از او نداشت. گدا را که درست نمیفهمید چه خبر است به کلیسا آوردند، دستیاران سرپا نگه اش داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری کرد. وقتی کارش تمام شد گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید، و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیده ام! یکی از آخرین تابلوهای داوینچی، تابلوی لدا و قو است. (Leda and the Swan by Leonardo. c.1505-1510) داستان دیگر این است که این قو پسر نپتون است که توسط آشیل خفه شد و نپتون برای جاودانه نگه داشتنش او را به صورت یک قو در آورد و در آسمان جا داد.
دختری بود نابینا
*** *** *** ***
همهي دانشمندان ميميرند و به بهشت ميروند. آنها تصميم ميگيرند كه قايمباشك بازي كنند. از بخت بد اينشتين كسي است كه بايد چشم بگذارد. او بايد تا ۱۰۰بشمرد و سپس شروع به گشتن كند. همه شروع به قايم شدن ميكنند به جز نيوتن . نيوتن فقط يك مربع ۱متري روي زمين ميكشد و داخل آن روبروي اينشتين ميايستد. اينشتين ميشمرد: ۱...۲..۹۸..۹۹..۱۰۰ ، او چشمانش را باز ميكند و ميبيند كه نيوتن روبروي او ايستاده است. اينشتين ميگويد : " سوكسوك نيوتن!!" نيوتن انكار ميكند و ميگويد نيوتن سوكسوك نشده است. او ادعا ميكند كه نيوتن نيست . تمام دانشمندان بيرون ميآيند تا ببينند چگونه او ثابت ميكند كه نيوتن نيست. نيوتن ميگويد: "من در يك مربع يه مساحت ۱متر مربع ايستادهام... اين باعث ميشود كه من بشوم نيوتن بر متر مربع... چون يك نيوتن بر متر مربع معادل يك پاسكال است، من پاسكال هستم، پس"سوكسوك پاسكال!!!".
پدری که از کنار اتاق پسرش رد می شد با تعجب متوجه شد که بر خلاف هميشه رختخواب بسيار مرتب است و اتاق مرتب است . همه چيز جمع شده. سپس متوجه شد که پاکت نامه ای طوری روی بالش گذاشته شده که توجه را جلب کند . روی پاکت نوشته شده بود «به پدرم» . با بیقراری شومی پاکت را باز کرد و در حاليکه دستانش می لرزيد خواند: پدر گرامی؛ با شوربختی فراوان اين نامه را به شما می نويسم. من با دوست دختر جدیدم گريخته ام، برای اينکه میخواستم با صحنه ای که شما و مادر بوجود می آورديد مواجه نشوم. من اشتياق و احساسات قريبی نسبت به استِیسی پيدا کرده بودم، او بسيار نازنين است، اما ميدانستم که شما او را نخواهيد پذيرفت، برای اينکه او گوشواره ها و زنگوله های متعددی به همه جای تنش و خالکوبی های زيادی روی بدنش دارد، او لباس های تنگ چسبان مخصوص موتور سوار ها را می پوشد، و همچنين چندين سالی هم از من بزرگتر است. اما فقط احساسات و اشتياق من نيست، پدر، او حامله هم هست. استِیسی گفت ما بسيار خوشبخت خواهيم شد. او تريلری در کنار جنگل دارد و حتی هيزم کافی برای گرم کردن در زمستان هم فراهم آورده است. ما آرزوهائی را باهم شريک شده ايم و يکی از آنها داشتن بچه های زياد است. استِیسی چشمان مرا به حقايق زيادی باز کرد که ماری جوانا هرگز نکرده بود، در واقع اين ماده کسی را صدمه نمی زند. ما خودمان به کشت آن اقدام خواهيم کرد، و آنرا با ديگران که در گرد ما خواهند بود هم معامله خواهيم کرد می توانيم از آنها کوکائين و اکستاسی بگيريم. در ضمن دعا خواهيم کرد که علم بدانجا برسد که چاره ای برای ايدز پيدا کند تا شايد استِيسی حالش بهتر شود، مطمئنا او لايق اين است که از اين بيماری نجات پيدا کند. نگران نباش پدر من 15 سالم است و ميدانم چطور از خودم مراقبت کنم. روزی خواهد رسيد که بتوانم به خانه برگردم و آنگاه شما نوه های خود را ملاقات خواهيد کرد. با عشق پسر شما جان توضيح: پدر جان هيچ کدام از اين ها که در بالا نوشتم حقيقت ندارد من منزل تامی هستم. ميخواستم فقط ياد آوری کنم که خيلی چيز های وخيم تر و بدتر از يک کارنامه مدرسه هم وجود دارد که روی ميز تحرير من است. شما را دوست دارم!! وقتی اوضاع مناسب بود و من در امان بودم تلفن کنيد برگردم.
1- به طور ميانگين مردم از عنکبوت بيشتر مي ترسند تا از مرگ. 19-.am I کوتاهترين جمله کامل در زبان انگليسي است.
+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب: 20 نکته عجيب ولي واقعي در دنيا , ساعت20:9توسط shaghayegh ayatollahi |
ادامه مطلب...
+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:ده داستان ارواح برتر جهان از نگاه گاردین, ساعت19:57توسط shaghayegh ayatollahi |
به هنگام اشغال روسیه توسط ناپلئون دسته ای از سربازان وی ، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهر های کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان بودند که ناپلئون به طور تصادفی ، از سربازان خود جدا افتاد .
+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:داستانی از ناپلئون, ساعت19:41توسط shaghayegh ayatollahi |
ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها ج: جسارت برای ادامه زیستن چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه ح: حق شناسی برای تزكیه نفس خ: خودداری برای تمرین استقامت د: دور اندیشی برای تحول تاریخ ذ: ذكر گویی برای اخلاص عمل ر: رضایت مندی برای احساس شعف ز: زیركی برای مغتنم شمردن دم ها ژ: ژرف بینی برای شكافتن عمق درد ها س: سخاوت برای گشایش كار ها ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج ص: صداقت برای بقای دوستی ض: ضمانت برای پایبندی به عهد ط: طاقت برای تحمل شكست ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف ع: عطوفت برای غنچه نشكفته باورها غ: غیرت برای بقای انسانیت ف: فداكاری برای قلب های درد مند ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل ك: كرامت برای نگاهی از سر عشق گ: گذشت برای پالایش احساس ل: لیاقت برای تحقق امید ها م: محبت برای نگاه معصوم یك كودك ن: نكته بینی برای دیدن نادیده ها و: واقع گرایی برای دستیابی به كنه هستی ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها ی: یك رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک
+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:زندگی به ترتیب حروف الفبا , ساعت19:35توسط shaghayegh ayatollahi |
خواجه نصیر الدین ' دانشمند یگانه ی روزگار در بغداد مرا درسی آموخت که همه ی درس بزرگان در همه ی زندگانیم برابر آن حقیر می نماید و آن این است : در بغداد هرروز بسیار خبرها می رسید از دزدی , قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود . روزی خواجه نصیر الدین مرا گفت می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند ؟ من بدو گفتم : بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم . خواجه نصیر الدین فرمود : ای شیخ تو کوششها در دین مبین کرده ای و اصول اخلاق محمد که سلام خدا بر او باد را می دانی . و همانا محمد و جانشینانش بسیار از اخلاق گفته اند و از بامداد که مومن از خواب بر می خیزد تا شبانگاه, راه بر او شناسانده شده است اما چه سّری است که هیچ کدام از ایشان ذره ای بر اخلاق نیستند و بی اخلاق ترین مردمانند وآنکه اخلاق دارد نه از مسلمانی اش که از وجدان بیدار او است.
من بسیار سفرها کرده ام و از شرق تا غرب عالم و دینها و آیینها دیده ام . از 'غوتمه ( بودا ) 'در خاورزمین تا 'مانی ایرانی' در باختر زمین که همانا پیروانشان چه نیکو می زیند و هرگز بر دشمنی و عداوت نیستند.
آنها هرگز چون مسلمانان در اخلاقشان فرع و اصل نیست و تنها بنیان اخلاق را خودشناسی می دانند و معتقدند آنکه خود را بشناسد وجدان خود را بیدار کرده و نیازی به جزئیات اخلاقی همچون مسلمانان ندارد
اما عیب اخلاق مسلمانی چیست ای شیخ ؟ در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند , آن فرمان ' امّا ' و ' اگر ' دارد . در اسلام تو را می گویند :
دروغ نگو ... اما دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست
غیبت مکن ... اما غیبت انسان بدکار را باکی نیست
قتل مکن ... اما قتل نامسلمان را باکی نیست . تجاوز مکن ... اما تجاوز به نامسلمان را باکی نیست .
و این ' امّاها ' مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمان به گمان خود دیگری را نابکار و نامسلمان مي شمرد.
|
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید
Archivesآذر 1390مهر 1390 مرداد 1390 Authorsshaghayegh ayatollahiLinks
کیت اگزوز
SpecificLinkDump
سرعت اینترنت خود را بالا ببرید!!! Categories
کاربران آنلاین: بازدیدها :
|