Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


بفرمایید espresso

+نوشته شده در جمعه 11 آذر 1390برچسب:تصاویر هنری با استفاده از حباب,ساعت22:1توسط shaghayegh ayatollahi | |

+نوشته شده در جمعه 11 آذر 1390برچسب:طراحی های زیبا و شگفت انگیز با مداد,ساعت21:53توسط shaghayegh ayatollahi | |


ادامه مطلب...

+نوشته شده در جمعه 11 آذر 1390برچسب:عکسها فتوشاپی,ساعت1:8توسط shaghayegh ayatollahi | |


زمین تنیس بر روی بام : دبی
 

 

 

عجیب ترین پشت بام های دنیا

 


از آندره آقاسی و راجر فدرر دعوت شده بود تا در یک بازی دوستانه بر بالای بلند ترین زمین تنیس جهان بر روی بام برج العرب، در مقابل هم و در ارتفاع ۲۱۱ متری از سطح زمین بازی کنند.

رولرکوستِر برروی بام : ژاپن

 

عجیب ترین پشت بام های دنیا

 


این رولرکوستر که بر روی پشت بام یک ساختمان ۸ طبقه در یکی از مناطق شلوغ شهر توکیو ساخته شده هرگز به بهره برداری نرسیده است. برخی منابع خبری گفته اند که مشکل از ساختار این ساختمان است؛ البته این ساختمان قادر به تحمل وزن رولر کوستر هست اما عوامل جانبی دیگری باعث ایجاد مشکلات غیر مترقبه ای شدند که باعث شد این محل هرگز برروی عموم باز نشود.

بار بر روی بام : تایلند

 

عجیب ترین پشت بام های دنیا

 


این بار که بسیار زیبا و خیره کننده است و با رنگ های زیبا تزئین شده دقیقه ها را به لحظه های بی پایان تبدیل می کند. بار آسمان که در ارتفاع طبقه ی شصت و سوم در برج ایالتی قرار دارد یکی از در مرتفع ترین بار های روباز است که به چشم انداز وسیعی از شهر بانکوک و رودخانه ی چائو فرایا مشرف است. این بار به عنوان جالب ترین بار در بانکوک شناخته شده است.


سینما بر روی بام : استرالیا

 

عجیب ترین پشت بام های دنیا

 

 

 


اینجا احتمالاً جالب ترین سینما در استرالیا است. این سینما متعلق به گروهی هنرمند است که خودشان آن را طراحی کرده اند و در آن فیلم های کلاسیک، فیلم های جدید و یا هنری را در فضای آزاد و بر بالای یک ساختمان ۶ طبقه به نمایش در می آورند. بر روی صندلی های راحت این سینما بنشینید و از دیدن فیلم لذت ببرید و فقط سعی کنید شلوغی شهر حواس شما را پرت نکند

 

 

+نوشته شده در جمعه 10 آذر 1390برچسب:عجیب ترین پشت بام ها,ساعت23:59توسط shaghayegh ayatollahi | |


ادامه مطلب...

+نوشته شده در پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:عکسهای پنهان,ساعت23:54توسط shaghayegh ayatollahi | |


ادامه مطلب...

+نوشته شده در پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:روتختی های خاص,ساعت23:51توسط shaghayegh ayatollahi | |

آشنایی با نیما ارکانی حامد

نیما ارکانی حامد فردی ایرانی است که حدودا 38 سال سن دارد، او مدرک لیسانس خود را در ریاضی و فیزیک با نشان عالی را از دانشگاه تورنتو در سال 1993 گرفته

و پس از آن دکترا را در سال 1997 از دانشگاه برکلی کالیفرنیا دریافت کرده است. نیما ارکانی حامد پس از آن در شتاب دهنده خطی استنفرد شروع به کار کرد. نیما از 14 سالگی در نظریه و قوانین نیوتون تحقیق کرده است.

در سال 1999به عنوان استاد دانشگاه برکلی مشغول به کار شد. وی در سال 2002 پس از یکسال ملاقات با استادان دانشگاه هاروارد به عنوان استادی در دانشگاه هاروارد رسید و کمی بعد از آن به مقام استادی در تحصیلات پیشرفته در دانشگاه پرینستون رسید. این مقام از سال 1933 تا سال 1955 (زمان مرگ آلبرت انیشتن) در دست انیشتن بوده که هم اکنون نزد دکتر ارکانی است. از سال 2002 تا 2008 او استاد ارشد دانشگاه هاروارد بوده است.

در سال گذشته نیز بارها مهمان انستتیو علوم طبیعی بوده و به گفته Peter goddarg مدیر انستتیو: "ما با دکتر ارکانی تماس گرفتیم تا او به جمع استادان ما بپیوندد و او نیز موافقت کرد" به گفته وی او یک تصویر ذهنی و یک درک عمیق از ظواهر تئوری های مدرن دارد و او قرار است نقش یک رهبر را در آزمایش در LHC را داشته باشد. پرفسور Nathan seibery عضو انستتیو علوم طبیعی افزود: "درک عمیق او از فیزیک و خلاقیت قابل توجه وی باعث پیشرفت انستتیو خواهد شد."

دکتر ارکانی هم اکنون در زمینه فیزیک ذرات، نامی برای خود دست و پا کرده و قرار است نظریه انقلابی او (که در زمینه عملکرد جهان می باشد) اواخر امسال تست شود. این آزمایش در LHC در CERN که مهمترین و بزرگترین شتاب دهنده ذرات در دنیا می باشد انجام خواهد شد. این شتاب دهنده در سوئیس قرار دارد و در ماه می سال 2008 افتتاح شده است. US/LHC در ماه آگوست یا سپتامبر شروع به کار می کند و اثبات تئوری در آن در سال 2009 می باشد. LHC تونلی دایره ای شکل به طول 17 مایل (20.8 کیلومتر) دارد. هزینه ساخت این دستگاه عظیم در حدود 5 تا 10 بیلیون دلار شده است.

دکتر نیما ارکانی حامد (رهبر فیزیکدانان نظری) افکار ما را در مورد فضا و زمان باز کرده و به گفته ایشان جهان حداقل 11 بعد دارد. این نظریه انقلابی را در فیزیک بوجود خواهد آورد. در تئوری ابر ریسمان و یا به اختصار ریسمان، تلاش بر این بوده که توضیح دهد ذرات کوچکترین حالت در این جهان نیستند بلکه حلقه هایی که دارای نوسان می باشند، که ریسمان نامیده می شوند کوچکترین چیز می باشد. در این نظریه ریسمان در 11 بعد نوسان می کند و بر خلاف ما که در 3 بعد مکان و یک بعد زمان هستیم. بیشتر مدلها در این تئوری حداقل 7 بعد دیگر را نشان می دهد که برای انسان قابل درک نیست.

دکتر ارکانی با فیزیکدانانی به نام Dimopoulos و Dvail پیشنهاد کردند که بعضی از این ابعاد بزرگتر از حدی است که قبلا تصور می شد و این مدل (ADD (Arkani-Dvail-Dimopoulos نام دارد متاسفانه این ابعاد قابل مشاهده نمی باشند، زیرا گرانش تنها نیروی هست که بر آنها احاطه دارد.

مخالفت بعضی ها با این تئوری به این دلیل است که نمی توان آن را آزمایش کنند. برای مثال، اگر شما در ماشین خود نشسته باشید و دستگاه GPS شما روشن باشد، شما می توانید سرعت و مکان دقیق خود را در یک لحظه بدانید. ولی این کار در دنیای ذرات غیر ممکن است و شما نمی توانید سرعت و مکان یک جسم را در یک لحظه بگویید.

دکتر ارکانی و دیگران بر این باورند که (LHC (larg hadron collider قادر است به جواب دادن به این سوال کمک کند. اگر تئوری او تایید شود، این اولین پیشرفت در زمینه فیزیک ذرات و تصورات ما در مورد فضا زمان اطراف مان از زمان انقلاب انیشتن در این رشته تا به امروز می باشد.

جوایزی که وی دریافت کرده است:

  • در سال 2005 جایزه فی بتا کاپا از دانشگاه هاروارد
  • در سال 2003 کسب مدال گریبو از انجمن فیزیک اروپا

و کمک هزینه های متعددی در سال 2002

حامد در سال 2005 برندۀ جایزه PHIL BETA KAPPA از دانشگاه هاروارد برای تعلیمات عالی خود گردید.

نیما ارکانی حامد (زاده ۱۹۷۲) از فیزیکدانان فیزیک ذره ای و نظریه ریسمان کاربردی است. او در آمریکا از پدر و مادری ایرانی که خود نیز فیزیکدان بودند به دنیا آمد و در حال حاضر استاد تمام وقت دانشگاه پرینستون است. وی هم اکنون همان کرسی را در این دانشگاه دارد که زمانی متعلق به آلبرت انیشتین بود. پدر وی نیز جعفر ارکانی حامد در حال حاضر استاد دانشگاه مک گیل کانادا در رشته ژئو فیزیک است. نیما ارکانی حامد در بیست و سومین دورهٔ کنفرانس فیزیک سُلوی در سال ۲۰۰۵ جزء دعوت شدگان به این کنفرانس بود.

+نوشته شده در یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:نیما ارکانی حامد,ساعت22:34توسط shaghayegh ayatollahi | |

از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟

گفت: بله فقط یک نفر.

- چه کسی؟

- سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشه‌های خود و در
حقیقت به طراحی مایکروسافت می اندیشیدم، روزی در فرودگاهی در نیویورک بودم
که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه
خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد
ندارم. خواستم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی
این نگاه پر توجه مرا دید گفت این روزنامه مال خودت؛ بخشیدمش؛ بردار برای خودت.

گفتم: آخه من پول خرد ندارم!

گفت: برای خودت! بخشیدمش!

سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همان فرودگاه و همان سالن پرواز داشتم. دوباره
چشمم به یک مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همان
بچه بهم گفت این مجله رو بردار برای خودت.

گفتم: پسرجون چند وقت پیش من اومدم یه روزنامه بهم بخشیدی تو هر کسی میاد
اینجا دچار این مسئله می شه، بهش می‌بخشی؟!


پسره گفت: آره من دلم می خواد ببخشم؛ از سود خودم می‌بخشم.

به قدری این جمله پسر و این نگاه پسر تو ذهن من موند که با خودم فکر کردم
خدایا این بر مبنای چه احساسی این را می‌گوید.

بعد از ۱۹ سال زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم
تا جبران گذشته رو بکنم.
گروهی را تشکیل دادم و گفتم بروند و ببینند در
فلان فرودگاه کی روزنامه می فروخته. یک ماه و نیم تحقیق کردند متوجه شدند
یک فرد سیاه پوست مسلمان بوده که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش
کردند اداره؛

از او پرسیدم: منو می شناسی؟

گفت: بله! جناب عالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا می شناسدتون.

گفتم: سال ها قبل زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه می‌فروختی دو بار چون
پول خرد نداشتم به من روزنامه مجانی دادی، چرا این کار را کردی؟

گفت: طبیعی است، چون این حس و حال خودم بود.

گفتم: حالا می‌دونی چه کارت دارم؟ می‌خواهم اون محبتی که به من کردی را
جبران کنم.

جوان پرسید: چه طوری؟

- هر چیزی که بخواهی بهت می‌دهم.

(خود بیل‌گیتس می‌گوید این جوان وقتی صحبت می‌کرد مرتب می‌خندید)

جوان سیاه پوست گفت: هر چی بخوام بهم می دی؟

- هر چی که بخواهی!

- واقعاً هر چی بخوام؟

بیل گیتس گفت: آره هر چی بخواهی بهت می دم، من به ۵۰ کشور آفریقایی وام
داده‌ام، به اندازه تمام آن‌ها به تو می‌بخشم.

جوان گفت: آقای بیل گیتس نمی تونی جبران کنی!

گفتم: یعنی چی؟ نمی‌توانم یا نمی‌خواهم؟

گفت: می‌خواهی اما نمی‌تونی جبران کنی.

پرسیدم: چرا نمی‌توانم جبران کنم؟

جوان سیاه پوست گفت: فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو
بخشیدم ولی تو در اوج داشتنت می‌خواهی به من ببخشی و این چیزی رو جبران
نمی‌کنه. اصلا جبران نمی‌کنه. با این کار نمی‌تونی آروم بشی. تازه لطف شما
از سر ما زیاد هم
هست!

 

بیل گیتس می‌گوید: همواره احساس می‌کنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این
جوان ۳۲ ساله مسلمان سیاه پوست


 

+نوشته شده در پنج شنبه 14 مهر 1390برچسب:ثروتمندتر از بیل گیتس,ساعت20:9توسط shaghayegh ayatollahi | |

میراث جهانی یونسکو (World Heritage Sites) نام عهدنامه‌ای بین‌المللی است که در تاریخ ۱۶ نوامبر ۱۹۷۲ میلادی به تصویب کنفرانس عمومی یونسکو رسید. موضوع آن حفظ آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی بشر است که اهمیت جهانی دارند و معتلق به تمام انسان‌های زمین، فارغ از نژاد، مذهب و ملیت خاص، محسوب می‌شوند.

برپایه این کنوانسیون کشورهای عضو یونسکو، می‌توانند آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی کشور خود را نامزد ثبت به‌عنوان میراث جهانی کنند. حفاظت از این آثار پس از ثبت در عین باقی ماندن در حیطه حاکمیت کشور مربوطه، به عهده تمام کشورهای عضو خواهد بود.

این کنوانسیون از یک دیباچه و ۳۸ ماده در هشت فصل تشکیل شده‌است.

مکان‌های میراث جهانی ثبت‌شده در سازمان یونسکو، مکان‌هایی مانند جنگل، کوه، آبگیر، صحرا، بقعه، ساختمان، مجموعه و یا شهر هستند که در فهرستی که توسط برنامه میراث جهانی بین‌المللی، اداره می‌شود، برقرار شده‌است، وجود دارند.

منطقه فرهنگی طبیعی ترکیبی مجموع
آمریکا و اروپا ۴۶۳ ۹۳ ۱۳ ۵۶۹
آسیا-اقیانوسیه ۱۳۸ ۵۲ ۹ ۱۹۹
آفریقا ۴۲ ۳۳ ۴ ۷۹
کشورهای عربی ۶۱ ۴ ۱ ۶۶
مجموع ۷۰۴ ۱۸۲ ۲۷ ۹۱۳

 


ادامه مطلب...

+نوشته شده در سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:میراث جهاتی یونسکو,ساعت11:16توسط shaghayegh ayatollahi | |

 مجموعه اهرام جیزه نام مجموعه اهرام تاریخی ساخته شده در دوران مصر باستان است که در حاشیه شمالی شهر قاهره کنونی واقع شده است. هرم بزرگ جیزه یکی از اهرام در مجموعه اهرام جیزه و تنها بازمانده عجایب هفت‌گانه جهان محسوب می‌شود. قدمت اهرام جیزه به سلسله چهارم مصر می‌رسد که نام‌های آنها عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. که خوفو بزرگترین شان و یکی از عجایب هفت گانه است.

مساحت جیزه در حدود ۸ کیلومتر است. سه هرم اصلی مجموعه عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. علاوه بر آن چندین هرم کوچکتر، مجسمه ابوالهول و کشتی بزرگ مصری متعلق به ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نیز در منطقه جیزه واقع شده است.

Giza pyramid complex (multilingual map).svg

1. هرم خوفو
2.
هرم خفره
3.
هرم منکور
4. معبد تدفینی خفره
5. معبد تدفینی
6. هرم فرعی
7. معبد دره‌‎ای خفره
8. معبد دره‌ای منکور
9. مقبره‌های ملکه
هتفرس اول
10. مقبرهٔ ملکهٔ
خنت‌کاوس اول
11. اهرام ملکه‌ها
12.
مصطبه‌ها (Mastaba)
13. تندیس
ابولهول
14. معبد ابولهول
15. مقبرهٔ
همیونو
16. دفتر تحقیقاتی اهرام جیزه
17. بلیط‌فروشی
18. گودال قایق‌ها
19. جادهٔ جدید
20. مقبره‌های کنده‌شده در صخره
21. روستای کارگران
22.
قاهره
23. روستای
نزله‌السمان

24. گذرگاه سنگ‌فرش تدفینی
25. معبد سنگ منکور
26. گورستان جدید
27.مقبره‌های کنده‌شده در صخره
28. دیوار حصار
29.
مصطبه و مقبرهٔ کنده‌شده در صخره
30. گورستان غرب
31. گورستان شرق
32.
مصطبه و مقبرهٔ کنده‌شده در صخره در منطقهٔ مرکزی


ادامه مطلب...

+نوشته شده در سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:محموعه اهرام جیزه,ساعت10:53توسط shaghayegh ayatollahi | |

تصويري از داوينچي كه خودش از خودش كشيده است

     بیشتر شخصیت‌های اصلی تابلوهای داوینچی مربوط به زنان است که شباهت‌های خاصی بین صورت زنان در بین تابلوهای داوینچی وجود دارد، نقطه‌ی کانونی این شباهت‌ها به طور خاصی لبها و گونه‌های این زنان است، حتی چشم‌ها نیز بیشتر به صورت رو به پایین کشیده شده و نگاه بیننده را از چشم به لب هدایت می‌کند.

هنگامی ‌که تکه‌های پازل را در کنار هم قرار می‌دهیم جرقه‌هایی در ذهنمان ایجاد می‌شود که شاید ساختار ذهنی ما را به هم بریزد. این به هم ریختن برای بعضی خوشایند و برای برخی ناخوشایند و برای بعضی دیگر بی معنی است و به سرعت به ساختار اولیه باز می‌گردند.
چند روز پیش خبری مبنی بر یافتن نشانه‌های جدید از مونالیزای واقعی منتشر شد که بسیاری را متحیر کرد، کاوشگران محل دفن احتمالی الگوی تابلوی «لبخند ژکوند» دواینچی، موفق به کشف دخمه و راه‌پله‌ای شدند که آن‌ها را به سمت دومین مقبره دفن شده در صومعه قرون وسطای فلورانس هدایت کرد.
در این مجال و با توجه به بحث‌های مختلفی که در مورد آثار داوینچی و رمز و راز آنها شده است، می‌خواهیم بررسی کلی بر روی زنان تابلوهای داوینچی داشته باشیم. اگر به صورت آماری بررسی کنیم می‌بینیم که بیشتر شخصیت‌های اصلی تابلوهای داوینچی مربوط به زنان می‌باشد. در این میان آن طور که به نظر آمده است شباهت‌های خاصی بین صورت زنان در بین تابلوهای بعد از شام آخر داوینچی وجود دارد. نقطه‌ی کانونی این شباهت‌ها به طور خاصی لبها و گونه‌های این زنان است. حتی چشم‌ها نیز بیشتر به صورت رو به پایین کشیده شده و نگاه بیننده را از چشم به لب هدایت می‌کند.

کهن ‌الگوی «فرد رنسانسی»
لئوناردو داوینچی (15 آوریل 1452 - 2 مه ‌1519) از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دوره رنسانس است که در رشته‌های نقاشی، ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، مهندسی، تندیسگری، و هندسه شخصی برجسته بود.
عده‌ای از محققان ایتالیایی با تحقیق بر روی بازسازی اثر انگشت وی او را دارای ریشه عربی و اهل خاورمیانه برشمرده‌اند. داوینچی را کهن‌الگوی «فرد رنسانسی» دانسته‌اند. وی فردی بی‌نهایت خلاق و کنجکاو بود. او نظریات خود را در یک سلسله یادداشت‌هایی که بالغ بر هزاران صفحه می‌باشند ثبت کرده است. او طرحهای مبتکرانه‌ای را برای ساخت سلاحهایی مانند توپهای بخار، ماشینهای پرنده و ادوات زرهی ارائه کرده بود هرچند که بسیاری از آنها هرگز ساخته نشدند. وی طراح اولیه صدها اثر معماری و هم‌چنین طرح اولیه هواپیما به‌شمار می‌رود. یکی از طرح‌های ابتکاری او لباس غواصی و زیر دریایی جنگی است. او همچنین مسلسل، تانک نظامی، ساعتی که به ساعت داوینچی معروف است، کیلومتر شمار و چیزهای دیگر را طراحی یا اختراع کرد.
لئوناردو داوینچی برای طرحهای خود بوسیله خط معکوس یادداشت‌هایی را نوشته است که فقط آنها را در آینه می‌توان خواند.بیشتر شهرت جهانی او به‌خاطر نقاشی‌های شام آخر و مونالیزا است.

راز و رمز بحث برانگیز داوینچی

 


راز داوینچی (یا رمز داوینچی یا کُد داوینچی) نام رُمانی کارآگاهی و ماجرایی است از نویسندهٔ آمریکایی، دن براون که از فروش و استقبال گسترده‌ای در سراسر جهان برخوردار بوده است. این رمان در سال 2003 بازار را تسخیر کرد و فروشش حتی از مجموعه هری پاتر نیز پیشی گرفت. تا می‌2006‌ بیش از 60 میلیون نسخه از این کتاب به فروش رسیده است و به 44 زبان (از جمله فارسی) ترجمه شده است. محبوبیت و شهرت این کتاب به جایی رسید که شرکت‌های مسافرتی در سرتاسر دنیا، تورهایی ایجاد کرده‌اند که حول وقایع این کتاب می‌گردد و شرکتهایی مثل شرکت «راوینچیز» مسابقاتی با استفاده از مفاهیم کتاب ایجاد کرده‌اند!

همزمان، بخصوص بخاطر موضوع جنجالی کتاب، مخالفت‌های بسیار مختلفی نیز با آن صورت گرفت. این کتاب شدیداً علیه کلیسای کاتولیک، واتیکان، پاپ و گروه مذهبی اپوس دئی است و از همین رو گروه‌های مختلف مسیحی و اسلامی ‌علیه آن واکنش نشان داده‌اند. این کتاب توسط چند مترجم به فارسی برگردانده شده است. «رمز داوینچی» یا «راز داوینچی» یا «کد داوینچی» هر سه برای ترجمه عنوان کتاب به کار رفته‌اند.
ماجرای داستان حول یک تئوری خاص در مورد تاریخ مسیحیت می‌گردد که پیش از این کتاب نیز در موردش صحبت شده است و تاریخ‌دانانی با آن موافقند. کتاب «خون مقدس، جام مقدس» منبع اصلی براون برای این تئوری‌ها بوده است. طبق این تئوری عیسی مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده است و صاحب فرزند شده است و کلیسای کاتولیک و واتیکان با اطلاع از این قضایا قصد در پنهان کردن آن‌ها داشته‌اند. در ضمن «جام مقدس» نه یک شیئی بلکه خود مریم مجدلیه است.
تئوری‌های مختلف دیگری نیز در این کتاب وجود دارند؛ مثلاً این که لئوناردو داوینچی همجنسگرا بوده است و نقاشی معروف «مونالیزا» در واقع پرتره داوینچی از خودش به شکل یک زن است.
داستان کتاب در کشورهای فرانسه و بریتانیا و در بعضی اماکن مشهور این دو کشور اتفاق می‌افتد. (مثل موزهٔ لوور و صومعه‌ای که به صومعه برهنه موسوم است و همچون نقاشی مشهور داوینچی از آناتومی ‌انسان ژست گرفته و پیغامی ‌رمزی نیز در کنارش نوشته شده است).

پنج ماه پیش از شروع داستان، واتیکان به اسقف آرینگاروسا، رهبری یک فرقة مسیحی تندرو و مبتنی بر ریاضت‌های سنگین جسمانی موسوم به اپوس دئی (یعنی: کار خدا) اعلام می‌کند که می‌خواهد دست از حمایت از این فرقه بردارد و 20 میلیون یوروی اهدایی فرقه را هم پس خواهد داد. فردی موسوم به استاد که در اصل قصد تخریب وجههٔ کلیسا و اپوس دئی را دارد، به اسقف پیشنهاد می‌دهد در ازادی 20 میلیون، جام مقدس گمشدهٔ عیسی را در اختیارش بگذارد تا اپوس دئی قدرت و محبوبیت زیادی پیدا کند. ولی در حقیقت با استفاده از یکی از نیروهای اسقف به قتل اعضای دیر صهیون که مخالفان قدیمی ‌کلیسا و حافظان جام مقدس هستند، می‌پردازد تا خودش بتواند جام را به دست بیاورد.

استاد اعظم دیر صهیون که رئیس موزه لوور است پیش از مرگ، اسرار یافتن جام را به نوه اش (سوفی) منتقل می‌کند و از او می‌خواهد از دانشمندی آمریکایی (رابرت لنگدان) که در نمادشناسی مذهبی و دیرین‌شناسی متبحر است کمک بخواهد. این دو با وجود تعقیب بی امان پلیس و نیروهای استاد، مرحله به مرحله به جام مقدس نزدیک می‌شوند و در این راه از یک تاریخ دان انگلیسی (تیبنیگ) هم کمک می‌گیرند که در نهایت معلوم می‌شود خود استاد است. نهایتا پرنسس سوفی خانواده گمشده اش را پیدا می‌کند و لنگدان هم جام مقدس را؛ و تازه، همدیگر را هم پیدا می‌کنند.
در این کتاب (به خصوص در پاورقی‌های ترجمه فارسی آن) اطلاعاتی درباره خدای مؤنث، ادیان پگانی، دین یهودی و دیر صهیون وجود دارد.
 


رازی که داوینچی در “بانوی صخره‌ها” پنهان کرد

 


این اثر دو بار توسط کلیسا سفارش داده شد. در واقع در طرح اولیه که توسط داوینچی در سال 1486 کشیده شد تابلو توسط کلیسا به دلیل آنچه که نشانه‌هایی از ضدیت با مسیح درآن دیده می‌شد رد شده است. در سالهایی که داوینچی از طرف کلیسا این سفارش را دریافت کرد به اندازه کافی به شهرت استفاده از سمبلها و نمادها در تابلو‌های خویش رسیده بود، به همین دلیل بود که کلیسا با بدبینی خاصی ایرادهایی از طرح گرفت.

در تابلوی اول کودک سمت چپ که مسیح است در حال عبادت کردن به سمت یک موجود نامریی در سمت راست تابلو است جایی که مریم مقدس دست خود را گویا بر روی سر این موجود نامریی قرار داده است و زنی که در سمت راست تابلو است به نام «انجل اوریل» انگشت خود را به صورتی آورده است که گردن این روح نامریی را قطع کرده است. این صحنه ای است که کلیسا با آن مشکل داشت و داوینچی در تابلوی بعدی به قرار دادن یک صلیب در دستان مسیح و پایین آوردن دست زن سمت راست تابلو و قرار دادن ‌هاله ای بر سر مریم مقدس این مشکل را حل کرد. اما با این وجود پس زمینه تابلو را در سیاهی فرو برد تا اعتراض خود را نشان دهد. همانطور که ادعا شده است داوینچی جزو انجمن سری اخوت بود و اهداف این انجمن به طور کامل مشخص نیست اما تا حد زیادی در تضاد با قسمت ناپاک کلیساست. در حال حاضر نقاشی اولیه در موزه «لوور» پاریس و دومی ‌موزه ملی لندن است.

به هر حال بنا به اعتقاد نماد شناسان، متخصصان کلیسا در هر دو بار فریب خوردند و داوینچی پیام خاص خود را رساند. در واقع آنچه که داوینچی در این تابلو مخالفت خود را با آن ابراز داشته تولد عیسی از مادر باکره است. در هر دو تابلو مریم مقدس بر روی زمین مسطحی نشسته در درونی غاری که شبیه به کلیسایی از کار در می‌اید. غاری شبیه به کلیسا که جزییات آن از عمل طبیعی تولید مثل شبیه سازی شده است.

شخصیت‌های این تابلو مریم باکره در وسط تابلو، یحیی در سمت چپ تابلو و عیسی، کودک سمت راست تابلو است و فرشته ای که در سمت راست تابلو است این نظر تقریبا در اکثر منابع آورده شده ولی عده ای کودک سمت چپ را عیسی می‌شناسند. نکته بعدی در تابلوی اول است و آن این است که گویا بدنی که برای فرشته تصویر شده بدن مردی است که انگشت خود را به طور خصمانه به سمت مسیح گرفته و فرشته به سوی او لبخند می‌زند. این حالت انگشت بی شباهت به آنچه در شام آخر می‌بینیم نیست. این موضوع توسط کلیسا ایراد گرفته شد و در ویرایش بعدی هم بدن مرموز حذف شده و اگر دقت کنید جهت نگاه فرشته عوض شده و دیگر لبخند نمی‌زند.

پنج نماد مخفی در مونالیزا

 

Mona Lisa (La Gioconda). 1503-150


«هر آنچه که در بالاست همان است که در پایین است و هر آنچه که در پایین است همان است که در بالاست»
 
این جمله ای است که در میان دست نوشته‌های داوینچی پیدا شده است. همچنین اگر این جمله را در کنار علاقه داوینچی به روش آیینه ای نوشتن بگذاریم احتمالا روش کار محققین برای بررسی رازهای مونالیزا توجیه پذیر می‌شود.

ابتدا طبق گفته داوینچی که هر آنچه که در بالاست همان است که در پایین است تابلو را سر و ته می‌کنیم.
حالا به بررسی نمادهای مخفی لبخند ژوکوند می‌پردازیم.

نماد thot (نماد THoTh نماد دیگری است) نماد الهه‌ی هوش و نبوغ، اشاره به هوشمندی موجود در فضای کیهانی و طبیعت دارد.

اتحاد بین آسمان و هنر نماد اتحاد بین انسان و خدا می‌باشد. نماد مسیح که جلوه ای از تجلی خداوند در جسم بشری است.

اگر به تابلو نور بدهیم نماد دیگری ظاهر می‌شود و آن نماد «لوتوس» یا نیلوفر آبی است. نیلوفر آبی گلی است که از آب‌های لجنی در مرداب‌ها شکفته می‌شود و نشان دهنده‌ی تحول در ذات موجودات است. لوتوس در فرهنگ مصری نماد تولدی دوباره است و در ایران نماد صلح و شادی می‌باشد.

در حالتی دیگر از آینه کردن تابلوی مونالیزا به شکلی می‌رسیم با چشمانی که در مرکز تقارن ظاهر شده است و نماد رب النوع «هوروس Horus» می‌باشد، که نمادی مصری است و سری به شکل شاهین دارد و چشمان او نماد خورشید و ماه می‌باشد.

شکل پرنده مانند سیاهی که در مرکز تابلو ظاهر شده نماد ققنوس است. ققنوس نماد عمر جاوید و حیات دوباره می‌باشد و اشاره به زندگی دوباره مسیح دارد.
 

آخرین و مرموزترین شام داوینچی

 

The Last Supper. c.1495-1498.

شام آخر یکی از بحث برانگیزترین دیوارنگاره‌های لئوناردو داوینچی است.
این اثر هنری نشانگر صحنه‌هایی از شام آخر روزهای پایانی عمر مسیح است آنطور که انجیل به آن اشاره کرده‌است. این نقاشی بر پایهٔ کتاب یوحنا، باب ۱۳ آیهٔ ۲۱ است آنجا که مسیح می‌گوید که یکی از ۱۲ حواری اش به وی خیانت خواهد کرد. این نقاشی یکی از مشهورترین و بازارش ترین نقاشی‌های جهان است، که بر خلاف بسیاری از نقاشی‌هایی از این دست قابل مالکیت شخصی نیست چرا که به آسانی نمی‌توان آنرا جابجا کرد.این نقاشی سراسر یک دیوار تالار مستطیل شکلی را می‌پوشاند که سالن غذاخوری صومعه سانتا ماریا دله گراتسیه در شهر میلان بوده است.شاید شما هم درباره وضعیت مرموز فردی که در کنار مسیح نشسته است چیزهایی شنیده باشید. بعضی‌ها می‌گویند او از حواریون نیست بلکه زنی است به نام«مریم مگدالنا» یا «مریم مجدلیه» که روایات او در داستان‌های مسیحی و غیر مسیحی بسیار متغیر است اما نقطه مشترک همه آنها این است که به دست مسیح به راه راست هدایت شد.

از طرف دیگر مریم مگدالنا و مادر مسیح یعنی مریم عذرا در کارهای مسیح به نظر می‌رسد که دارای شباهت‌های خاصی هستند و نیز هیچ گاه به صراحت نمی‌توان ادعا کرد که داونیچی از شخصیتی به نام مریم مگدالنا استفاده کرده است. به نظر می‌رسد این شباهت‌ها ما را به سمت موضوع خاص و آن هم «زن» بودن و به طور جزئی «مادر» و یا «الهه» بودن این شخصیت هدایت می‌کند.

لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو شام آخر دچار مشکل بزرگی شد.

می‌بایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می‌کرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل‌های آرمانی اش را پیدا کند.

روزی دریک مراسم, تصویر کامل مسیح را در چهرة یکی از جوانان یافت.جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح‌هایی برداشت. سه سال گذشت.تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود؛ اما داوینچی هنوز بری یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود…کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می‌آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند.نقاش پس از روزها جست و جو, جوان شکسته و ژنده پوش مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند, چون دیگر فرصتی بری طرح برداشتن از او نداشت.

گدا را که درست نمی‌فهمید چه خبر است به کلیسا آوردند، دستیاران سرپا نگه اش داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری کرد.

وقتی کارش تمام شد گدا، که دیگر مستی کمی ‌از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید، و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیده ام!
داوینچی شگفت زده پرسید: کی؟
گدا گفت: سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسرایی آواز می‌خواندم, زندگی پراز رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهرة عیسی بشوم!
می‌توان گفت: نیکی و بدی یک چهره دارند؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند.

یکی از آخرین تابلوهای داوینچی، تابلوی لدا و قو است. (Leda and the Swan by Leonardo. c.1505-1510)
جالب ترین بخش سری تابلوهای داوینچی شاید همین جا باشد. اگر به توضیح «لدا و قو» توجه کنید متوجه می‌شوید. هنگامی‌که در اساطیر یونان «زئوس» خدای خدایان اسیر زیبایی لدا می‌شود در هیبت یک قو به زمین فرود می‌آید و با او عشق بازی می‌کند. «لدا» دختر پادشاه اسپارت است.
«لدا» زن بسیار زیبایی بود و زئوس هرچه تلاش برای بدست آوردن عشق او کرد موفق نشد. زیوس خود را به شکل یک قو در آورد و این قو آنقدر زیبا بود که لدا عاشق او شد و حاصل آن، «کاستور»، «پولکس»، «هئن» (بانوی زیبای تروا) و «کلایتم نسترا» می‌باشد.

داستان دیگر این است که این قو پسر نپتون است که توسط آشیل خفه شد و نپتون برای جاودانه نگه داشتنش او را به صورت یک قو در آورد و در آسمان جا داد.
حتما شما هم متوجه شباهت داستان لدا و مریم عذرا و همچنین مریم مگدالنا شده اید. شباهت بین صورت چهره با تابلوهای قبلی را هم در نظر بگیرید.
می‌توان با نمادها و تصاویر و رازها انسان‌ها را گیج و شگفت زده کرد. می‌توان تفسیرها و تحلیل‌های مختلف از هر موضوعی داشت. می‌شود ناخودآگاه به سمت حقیقت یا جهل رفت. اما همیشه باید بدانیم که تمام سرگیجه‌های فلسفی و رازهای نهفته چیزی جز علم نیست. ساحره و جادوگری که با ترفندهای خود و پیش گویی‌های خود ما را شگفت زده می‌کند مسلما چیزی از ماورا نمی‌داند و فرستاده الهی نیست بلکه فردی دانشمندتر نسبت به زمان خود است و یا شاید علم را از جایی، مثلا کتابی، یافته و برای فریب مردمان به کار می‌گیرد. علمی‌که شاید خود هم آن را درک نکند به همین سبب در دخمه تاریک خود پنهان می‌ماند.

+نوشته شده در سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:اسرار داوینچی,ساعت9:2توسط shaghayegh ayatollahi | |

دختری بود نابینا
که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنیا تنفر داشت
و فقط یکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنین گفته بود


« اگر روزی قادر به دیدن باشم
حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم
عروس  تو خواهم شد »

***
و چنین شد که آمد آن روزی
که یک نفر پیدا شد
که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد
و دختر آسمان را دید و زمین را
رودخانه ها و درختها را
آدمیان و پرنده ها را
و نفرت از روانش رخت بر بست

***
دلداده به دیدنش آمد
و یاد آورد وعده دیرینش شد :
« بیا و با من عروسی کن
ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام »

***
دختر برخود بلرزید
و به زمزمه با خود گفت :
« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ »
دلداده اش هم نابینا بود
و دختر قاطعانه جواب داد:
قادر به همسری با او نیست

***
دلداده رو به دیگر سو کرد
که دختر اشکهایش را نبیند
و در حالی که از او دور می شد گفت
« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی »

 


+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:رنگ عشق,ساعت20:14توسط shaghayegh ayatollahi | |

همه‌ي دانشمندان مي‌ميرند و به بهشت مي‌روند. آنها  تصميم مي‌گيرند كه قايم‌باشك بازي كنند. از بخت بد اينشتين كسي است كه بايد چشم بگذارد. او بايد تا ۱۰۰بشمرد و سپس شروع به گشتن كند. همه شروع به قايم شدن مي‌كنند به جز نيوتن . نيوتن فقط يك مربع ۱متري روي زمين مي‌كشد و داخل آن روبروي اينشتين مي‌ايستد. اينشتين مي‌شمرد: ۱...۲..۹۸..۹۹..۱۰۰ ، او چشمانش را باز مي‌كند و مي‌بيند كه نيوتن روبروي او ايستاده است. اينشتين مي‌گويد : " سوك‌سوك نيوتن!!" نيوتن انكار مي‌كند و مي‌گويد نيوتن سوك‌سوك نشده است. او ادعا مي‌كند كه نيوتن نيست . تمام دانشمندان بيرون مي‌آيند تا ببينند چگونه او ثابت مي‌كند كه نيوتن نيست. نيوتن مي‌گويد: "من در يك مربع يه مساحت ۱متر مربع ايستاده‌ام... اين باعث مي‌شود كه من بشوم نيوتن بر متر مربع... چون يك نيوتن بر متر مربع معادل يك پاسكال است،   من پاسكال هستم، پس"سوك‌سوك پاسكال!!!".

 

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:دانشمندان,ساعت20:13توسط shaghayegh ayatollahi | |

پدری که از کنار اتاق پسرش رد می شد با تعجب متوجه شد که بر خلاف هميشه رختخواب بسيار مرتب است  و اتاق مرتب است . همه چيز جمع شده. سپس متوجه شد که پاکت نامه ای طوری روی بالش گذاشته شده که توجه را جلب کند . روی پاکت نوشته شده بود «به پدرم» . با بیقراری شومی پاکت را باز کرد و در حاليکه دستانش می لرزيد خواند:  

پدر گرامی؛

با شوربختی فراوان اين نامه را به شما می نويسم. من با دوست دختر جدیدم گريخته ام، برای اينکه میخواستم با صحنه ای که شما و مادر بوجود می آورديد مواجه نشوم. من اشتياق و احساسات قريبی نسبت به استِیسی پيدا کرده بودم، او بسيار نازنين است، اما ميدانستم که شما او را نخواهيد پذيرفت، برای اينکه او گوشواره ها و زنگوله های متعددی به همه جای تنش و خالکوبی های زيادی روی بدنش دارد، او لباس های تنگ چسبان مخصوص موتور سوار ها را می پوشد، و همچنين چندين سالی هم از من بزرگتر است. اما فقط احساسات و اشتياق من نيست، پدر، او حامله هم هست. استِیسی گفت ما بسيار خوشبخت خواهيم شد. او تريلری در کنار جنگل دارد و حتی هيزم کافی برای گرم کردن در زمستان هم فراهم آورده است. ما آرزوهائی را باهم شريک شده ايم و يکی از آنها داشتن بچه های زياد است. استِیسی چشمان مرا به حقايق زيادی باز کرد که ماری جوانا هرگز نکرده بود، در واقع اين ماده کسی را صدمه نمی زند. ما خودمان به کشت آن اقدام خواهيم کرد، و آنرا با ديگران که در گرد ما خواهند بود هم معامله خواهيم کرد می توانيم از آنها کوکائين و اکستاسی بگيريم. در ضمن دعا خواهيم کرد که علم بدانجا برسد که چاره ای برای ايدز پيدا کند تا شايد استِيسی حالش بهتر شود، مطمئنا او لايق اين است که از اين بيماری نجات پيدا کند. نگران نباش پدر من 15 سالم است و ميدانم چطور از خودم مراقبت کنم. روزی خواهد رسيد که بتوانم به خانه برگردم و آنگاه شما نوه های خود را ملاقات خواهيد کرد.  

با عشق

پسر شما

جان  

توضيح:

پدر جان هيچ کدام از اين ها که در بالا نوشتم حقيقت ندارد من منزل تامی هستم. ميخواستم فقط ياد آوری کنم که خيلی چيز های وخيم تر و بدتر از يک کارنامه مدرسه هم وجود دارد که روی ميز تحرير من است. شما را دوست دارم!! وقتی اوضاع مناسب بود و من در امان بودم تلفن کنيد برگردم.

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:نامه,ساعت20:11توسط shaghayegh ayatollahi | |

1- به طور ميانگين مردم از عنکبوت بيشتر مي ترسند تا از مرگ.
2- حلزون مي تواند سه سال بخوابد.
3- اگر جمعيت چين در يک صف مقابل شما راه بروند، اين صف به خاطر سرعت توليد مثل هيچ وقت تمام نخواهد شد.
4- خطوط هوايي آمريکا با کم کردن فقط يک زيتون از سالاد هر مسافر در سال 1987 توانست 40 هزار دلار صرفه جويي کند.
5- ملت آمريکا بطور ميانگين روزانه 73 هزار مترمربع پيتزا مي خورند.
6- چشم هاي شترمرغ از مغزش بزرگتر است.
7- پروانه ها با پاهايشان مي چشند.
8- گربه ها مي توانند بيش از يکصد صدا با حنجره خود توليد کنند. در حاليکه سگ ها کمتر از ده صدا.
9- تعداد چيني هايي که انگليسي بلدند; از تعداد آمريکايي هايي که انگليسي بلدند! بيشتر است.
10- فيل ها تنها حيواناتي هستند که نمي توانند بپرند.
11- هربار که يک تمبر را زبان مي زنيد، 1/10 کالري انرژي مصرف مي کنيد.
12- تمام خرس هاي قطبي، چپ دست هستند.
13- اگر يک ماهي قرمز را در يک اتاق تاريک قرار دهيد، کم کم رنگش سفيد مي شود.
14- اگر بصورت مداوم 8 سال و 7 ماه و 6 روز فرياد بزنيد، انرژي صوتي لازم براي گرم کردن يک فنجان قهوه را توليد کرده ايد.
15- کوتاهترين جنگ در تاريخ 1896 بين نازي ها و انگلستان رخ داد که 38 دقيقه طول کشيد.
16- هر تکه کاغذ را نمي توان بيش از 9 بار تا کرد.
17- چشم هاي ما از بدو تولد همين اندازه بوده اند، اما رشد دماغ و گوش ما هيچ وقت نمي تواند متوقف شود.
18- در هرم خئوپوس در مصر که 2600 سال قبل از ميلاد ساخته شده است. به اندازه اي سنگ بکار رفته که مي توان با آن ديواري آجري به ارتفاع 50 سانتي متر دور دنيا ساخت.

 19-.am I کوتاهترين جمله کامل در زبان انگليسي است.
20- اگر تمام رگ هاي خوني را دريک خط بگذاريم، تقريبا 97  هزار کيلومتر مي شود.

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب: 20 نکته عجيب ولي واقعي در دنيا ,ساعت20:9توسط shaghayegh ayatollahi | |


بهترین داستان‌های ترسناک یا داستان‌های ارواح جهان مابین سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۰ نوشته شده. در همین سال‌ها بوده که داستان کوتاه هم به اوج خودش رسیده و ژانر ادبی شده و غول‌های داستان کوتاه جهان سر و کله‌اشان پیدا شده. مثلا ارنست همینگوی بهترین مجموعه داستان کوتاه‌هایش با عنوان «در زمان ما» را سال ۱۹۲۵ منتشر کرد، داستان‌هایی که نمونه‌هایی از شاهکارهای داستان کوتاه جهان‌ هستند. ابتدا نویسندگان این ژانر ادبی به نوشتن رمان با موضوع ارواح علاقه‌مند بودند، اما «پیتر واشنگتن» منتقد گاردین معتقد است که داستان ارواح در نهایت در قالب داستان کوتاه بوده که به کمال رسیده. به همین خاطر لیستی از ده داستان کوتاه برتر ارواح جهان برای گاردین تهیه کرده است. خیلی‌ها داستان‌های ترسناک یا ارواح را جدی نمی‌گیرند و فکر می‌کنند که این داستان‌ها فقط ترس و وحشت القا می‌کند و فایده دیگری ندارند اما «واشنگتن» معتقد است که داستان‌ ارواح ویژگی‌های دیگری هم دارد و خیلی از بهترین داستان‌های ادبی دنیا چه از جهت سبک و روایت و چه از جهت گیرایی، داستان‌های پلیسی، ترسناک و حتی داستان‌های ارواح هستند. خود من به شخصه هر وقت شدید افسرده می‌شوم، می‌روم سراغ داستان ارواح و برای من یکی که معجزه می‌کنند.


ادامه مطلب...

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:ده داستان ارواح برتر جهان از نگاه گاردین,ساعت19:57توسط shaghayegh ayatollahi | |

به هنگام اشغال روسیه توسط ناپلئون دسته ای از سربازان وی ، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهر های کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان بودند که ناپلئون به طور تصادفی ، از سربازان خود جدا افتاد .

گروهی از قزاق های روس، ناپلئون را شناسایی کرده و تا انتهای یک خیابان پیچ در پیچ او را تعقیب کردند . ناپلئون برای نجات جان خود به مغازه ی پوست فروشی ، در انتهای کوچه ی بن بستی پناه برد . او وارد مغازه شد و نفس نفس زنان و التماس کنان فریاد زد : خواهش می کنم جان من در خطر است ، نجاتم دهید . کجا می توانم پنهان شوم  ؟

پوست فروش پاسخ داد عجله کنید . اون گوشه زیر اون پوست ها قایم شوید و ناپلئون را زیر انبوهی از پوست ها پنهان کرد . پس از این کار بلا فاصله قزاق های روسی از راه رسیدند و فریاد زدند :  او کجاست ؟ ما دیدیم که وارد این مغازه شد . علی رغم اعتراض پوست فروش قزاق ها تمام مغازه را گشتند ولی او را پیدا نکردند و با نا امیدی از آنجا رفتند. مدتی بعد ناپلئون از زیر پوست ها بیرون خزید و درست در همان لحظه سربازان او از راه رسیدند .

پوست فروش به طرف ناپلئون برگشت و پرسید : باید ببخشید که از مرد بزرگی چون شما چنین سوالی می کنم اما واقعا می خواستم بدونم که زیر آن پوست ها با اطلاع از این که شاید آخرین لحظات زندگی تان باشد چه احساسی داشتید ؟

ناپلئون تا حد امکان قامتش را راست کرد و خشمگینانه فریاد کشید : با چه جراتی از من یعنی اپراطور فرانسه چنین سوالی می پرسی؟

محافظین این مرد گستاخ را بیرون ببرید، چشم هایش را بسته و اعدامش کنید. خود من شخصا فرمان آتش را صادر می کنم .

سربازان پوست فروش بخت برگشته را به زور بیرون برده و در کنار دیوار با چشم های بسته قرار دادند . مرد بیچاره چیزی نمیدید ولی صدای صف آرایی سربازان و تفنگ های آنان که برای شلیک آماده می شدند را می شنید و به وضوح لرزش زانوان خود را حس می کرد . سپس صدای ناپلئون را شنید که گلویش را صاف کرد و با خونسردی گفت : آماده ….. هدف …..

با اطمینان از این که لحظاتی دیگر این احساسات را هم نخواهد داشت، احساس عجیبی سراسر وجودش را فرا گرفت و به صورت قطرات اشکی از گونه هایش سرازیر شد. سکوتی طولانی  و سپس صدای قدم هایی که به سویش روانه میشد… ناگهان چشم بند او باز شد. او که از تابش یکباره ی آفتاب قدرت دید کاملی نداشت ، در مقابل خود چشمان نافذ ناپلئون را دید که ژرف و پر نفوذ به چشمان او می نگریست.

سپس ناپلئون به آرامی گفت : حالا فهمیدی که چه احساسی داشتم؟

 

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:داستانی از ناپلئون,ساعت19:41توسط shaghayegh ayatollahi | |


الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها

ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم

پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات

ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها

ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها

ج: جسارت برای ادامه زیستن

چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه

ح: حق شناسی برای تزكیه نفس

خ: خودداری برای تمرین استقامت

د: دور اندیشی برای تحول تاریخ‌

ذ: ذكر گویی برای اخلاص عمل

ر: رضایت مندی برای احساس شعف

ز: زیركی برای مغتنم شمردن دم ها

ژ: ژرف بینی برای شكافتن عمق درد ها

س: سخاوت برای گشایش كار ها

ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج

ص: صداقت برای بقای دوستی

ض: ضمانت برای پایبندی به عهد

ط: طاقت برای تحمل شكست

ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف

ع: عطوفت برای غنچه نشكفته باورها

غ: غیرت برای بقای انسانیت

ف: فداكاری برای قلب های درد مند

ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل

ك: كرامت برای نگاهی از سر عشق

گ: گذشت برای پالایش احساس

ل: لیاقت برای تحقق امید ها

م: محبت برای نگاه معصوم یك كودك

ن: نكته بینی برای دیدن نادیده ها

و: واقع گرایی برای دستیابی به كنه هستی

ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها

ی: یك رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:زندگی به ترتیب حروف الفبا ,ساعت19:35توسط shaghayegh ayatollahi | |

 

خواجه نصیر الدین ' دانشمند یگانه ی روزگار در بغداد مرا درسی آموخت که همه ی درس بزرگان در همه ی زندگانیم برابر آن حقیر می نماید و آن این است :

  در بغداد هرروز بسیار خبرها می رسید از دزدی , قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود . روزی خواجه نصیر الدین مرا گفت می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند ؟

 من بدو گفتم : بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم .

 خواجه نصیر الدین فرمود :

ای شیخ تو کوششها در دین مبین کرده ای و اصول اخلاق محمد که سلام خدا بر او باد را می دانی . و همانا محمد و جانشینانش بسیار از اخلاق گفته اند و از بامداد که مومن از خواب بر می خیزد تا شبانگاه, راه بر او شناسانده شده است  

 اما چه سّری است که هیچ کدام از ایشان ذره ای بر اخلاق نیستند و بی اخلاق ترین مردمانند وآنکه اخلاق دارد نه از مسلمانی اش که از وجدان بیدار او است.

 

  من بسیار سفرها کرده ام و از شرق تا غرب عالم و دینها و آیینها دیده ام . از 'غوتمه ( بودا ) 'در خاورزمین تا 'مانی ایرانی' در باختر زمین که همانا پیروانشان چه نیکو می زیند و هرگز بر دشمنی و عداوت نیستند.

 

  آنها هرگز چون مسلمانان در اخلاقشان فرع و اصل نیست و تنها بنیان اخلاق را خودشناسی می دانند و معتقدند آنکه خود را بشناسد وجدان خود را بیدار کرده و نیازی به جزئیات اخلاقی همچون مسلمانان ندارد

 

  اما عیب اخلاق مسلمانی چیست ای شیخ ؟

 در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند , آن فرمان ' امّا ' و ' اگر ' دارد .

در اسلام تو را می گویند :

 

دروغ نگو ... اما دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست  

 

غیبت مکن ... اما غیبت انسان بدکار را باکی نیست  

 

قتل مکن ... اما قتل نامسلمان را باکی نیست .

تجاوز مکن ... اما تجاوز به نامسلمان را باکی نیست .

 

  و این ' امّاها ' مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمان به گمان خود دیگری را نابکار و نامسلمان مي شمرد.

 

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:سرنوشت مذهب,ساعت19:34توسط shaghayegh ayatollahi | |

آیا می دانستید زمانی که دیگر حس تشنگی نمی کنید، وقت آن رسیده که آب بنوشید؟ زیرا زمانی که بدن آب زیادی از دست می دهد، حس تشنگی متوقف می شود.
                    
1- افراد راست دست به طور ناخودآگاه غذا را بیشتر با طرف راست فک و افراد چپ دست، با طرف چپ فک می جوند.

2- زبان فقط زمانی که به رنگ صورتی است، خالی از هر گونه جرم و باکتری است. وقتی سفید رنگ می شود، لایه ای از باکتری روی سطح آن نشسته.

3- خنده، میزان هورمون استرس را کم کرده و سطح ایمنی بدن را بالا می برد.

4- صدایی که حین گذاشتن صدف های حلزونی شکل روی گوش، می شنویم صدای اقیانوس نیست، بلکه صدای رگ حامل خون در کنار گوش است.

5- در هر عطسه، تعدادی از سلول های مغزی می میرند.

6- ریه چپ اندکی از ریه راست کوچک تر است تا فضای لازم برای قلب ایجاد شود.

7- ناخن و موی انسان پس از مرگ نیز رشد می کنند.

8- یک گلوبول قرمز برای گردش در کل بدن فقط به 20 ثانیه زمان نیاز دارد.

9- قرنیه چشم تنها بخش بدن است که نیازی به خون ندارد و اکسیژن مورد نیاز خود را مستقیم از هوا می گیرد.

10- میزان روی و مس در موی سر افراد باهوش تر بیشتر از مردم عادی است.

11- انسان عادی در روز 13 بار می خندد.

12- زنان دو برابر مردان پلک می زنند.

13- قلب انسان در هر تپش نیرویی به کار می برد که برای پاشیدن خون تا فاصله 30 فوت کافی است.

 

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:,ساعت19:33توسط shaghayegh ayatollahi | |

دوستان عزیز من تمام مطالب رو بدون عضویت میذارم ولی خواهش می کنم که با لینک کردن ونظر دادن از من حمایت کنید.

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1398برچسب:,ساعت19:3توسط shaghayegh ayatollahi | |


جانی ساعت ۲ از محل کارش خارج شد و چون نیم ساعت وقت داشت تا به محل کار دوستش برود، تصمیم گرفت با همان یک دلاری که در جیب داشت ناهار ارزان قیمتی بخورد و راهی شرکت شود.
چند رستوران گران قیمت را رد کرد تا به رستورانی رسید که روی در آن نوشته شده بود: ”ناهار همراه نوشیدنی فقط یک دلار”.
جانی معطل نکرد، داخل رستوران شد و یک پرس اس
پاگتی و یک نوشابه برداشت و سر میز نشست.
گارسون برایش دو نوع سوپ، سالاد، سیب زمینی سرخ کرده، نوشابه اضافه، بستنی و دو نوع دسر آورد و به اعتراض جانی توجهی نکرد که گفت: ”ولی من این غذاها رو سفارش ندادم.”
گارسون که رفت جانی شانه ای بالا انداخت و گفت: ”خودشان می فهمند که من نخوردم!”
اما جانی موقعی فهمید که این شیوه آن رستوران برای کلاهبرداری است که رفت جلو صندوق و متصدی رستوران پول همه غذاها رو حساب کرد و گفت ۱۵ دلار و ۱۰ سنت.
جانی معترض شد: ”ولی من هیچ کدوم رو نخوردم!” و مرد پاسخ داد ”ما آوردیم، می خواستین بخورین!”
جانی که خودش ختم زرنگ های روزگار بود، سری تکان داد و یک سکه ۱۰ سنتی روی پیشخوان گذاشت و وقتی متصدی اعتراض کرد، گفت: ”من مشاوری هستم که بابت یک ساعت مشاوره ۱۵ دلار می گیرم.”
متصدی گفت: ”ولی ما که مشاوره نخواستیم!” و جانی پاسخ داد: ”من که اینجا بودم! می خواستین مشاوره بگیرین!”
و سپس به آرامی از آنجا خارج شد..

 

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:رستوران ارزان ,ساعت19:3توسط shaghayegh ayatollahi | |

پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد.. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید.

عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

...


پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: « باید ازت

عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب ندیده باشه»

پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران از اول دل...یل عجله‌اش را پرسیدند.

پیرمرد گفت زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم.

نمی‌خواهم دیر شود!

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم.

پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا

هم نمی‌شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی‌داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای

صرف صبحانه پیش او می‌روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت:

اما من که می‌دانم او چه کسی است ....................!

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:عشق واقعی,ساعت19:2توسط shaghayegh ayatollahi | |

آیا می دانستید که سریعترین پیامی که از دستگاه عصبی انسان به مغز فرستاده میشود با سرعت ۲۸۸ کیلومتر در ساعت انجام میگیرد ؟
آیا می دانستید که قوه چشایی پروانه ها در پاهای آنان تعبیه شده است ؟
آیا می دانستید که اگر تمام نمکهای آبهای دنیا را جمع آوری کنیم، میتوانیم کره زمین «خشکی» را با لایه ایی از نمک به قطر ۱۵۰ متر بپوشانیم ؟
آیا می دانستید که چشم شترمرغ بزرگتر از مغزش است ؟
آیا می دانستید که حافظ در بین سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۸۹ میلادی میزیسته؟
آیا می دانستید که استخراج نفت در ایران برای اولین بار در سال ۱۹۰۸ بود ؟
آیا می دانستید که دریاچه خزر بزرگترین دریاچه دنیا ست ؟
آیا می دانستید که وزن پوست یک انسان بالغ،۵/۲ کیلوگرم استد تقریبا” دو برابر مغز یک انسان بالغ ؟
آیا می دانستید که سرعت عطسه یک انسان برابر است با ۱۶۰ کلیومتر در ساعت ؟
آیا می دانستید که فیل تنهاحیوانی است که نمی تواند بپرد ؟
آیا می دانستید که قدمت مظمومه شمشی ۵/۴ میلیارد سال است ؟
آیا می دانستید که یک سوسک، بدون سر میتواند ۹ روز زنده بماند قبل از اینکه از گرسنگی بمیرد ؟
آیا می دانستید که انسان هرگز نمیتواند با چشمان باز عطسه کند ؟
آیا می دانستید که یک انسان در طول عمرش پنجاه تن غذا میخورد، البته اگر به حالت طبیعی عمر کند؟آیا می دانستید که تصمیم بر این بود که از کوکاکولا به عنوان دارو استفاده شود ؟
آیا می دانستید که زرافه میتواند با سرعت ۵۷ کیلومتر در ساعت بدود ؟
آیا می دانستید که قطر یخ موجودی در قسمت قطب شمالی کره مرّیخ ۵/۲ کیلومتر است ؟
آیا می دانستید که در هر دقیقه میلیونها سلّول در بدن انسان میمیرند، ولی در عوض سلّولهای جدیدی جایگزین آنها میشوند ؟
آیا می دانستید که رشد تعداد ماشینها در جهان ۳ برابر رشد جمعیت دنیا ست؟
آیا می دانستید که ۱۰۰۰ نفر در زمستان و ۴۰۰۰ نفر در تابستان در قطب جنوب زندگی میکنند ؟
آیا می دانستید که ۹۰ در صد صادرت ایران را نفت تشکیل میدهد ؟
آیا می دانستید که وزن مغر فیل ۱۰۰۰/۱ وزن او ست؟
آیا می دانستید که برج شهیاد در سال ۱۹۷۱ ساخته شده و ارتفاع آن به ۴۵ متر میرسد ؟
آیا می دانستید که عمر خیام در سال ۱۰۴۸ میلادی در نیشاپور بدنیا آمد و در سال ۱۱۳۱ میلادی در همانجا دیده از جهان فرو بست ؟
آیا می دانستید که یک انسان در طول عمرش بطور متوسط ۱۳۰۰ لیتر عرق میکند ؟
آیا می دانستید که ابو علی سینا در بین سالهای ۹۸۰ تا ۱۰۳۷ میلادی می زیسته ؟
آیا می دانستید که تمساح نمی تواند زبانش را بیرون بیاورد ؟
آیا می دانستید که در آفریقای جنوبی، اسب آبی در مقایسه با دیگر حیوانات، باعث بشترین تلافات جانی در بین انسانها میشود ؟
آیا می دانستید که انسان بطور متوسط ۶ ماه از عمرش را در توالت به سر می برد ؟
آیا می دانستید که قدیمیترین شرابی را که باستانشناسان پیدا کرده اند قدمتش از ۳۰۰۰ سال بیشتر است ؟
آیا می دانستید فاصله خورشید از زمین ۱۵۰ میلیون کلیومتر است یعنی ۱۵۰ میلیارد متر و حجم آن ۱ میلیون و سیصد هزار برابر زمین است ؟
آیا می دانستید که خاورمیانه از پانزده کشور تشکیل شده که از این قرار است : بحرین، مصر، امارت متحده عربی، ایران، عراق، اسرائیل، یمن، اردن، کویت، لبنان، عمان، قطر، عربستان، سوریه، ترکیه ؟
آیا می دانستید که سیب زمینی و گوجه فرنگی حدود ۵۰۰ سال پیش به اروپا وارد شد ؟
آیا می دانستید حرارت سطحی خورشید ۶۰۹۳ درجه سانتیگراد و دمای درونی آن بیش ۱۵ میلیون درجه سانتیگراد تخمین زده میشود؟ حرارت و تشعشات نوری آن نتیجه تبدیل اتمهای ئیدروژن به هلیوم میباشد ؟
آیا می دانستید که اگر انسان میخواست با یک هواپیمای جت آخرین سیستم به سوی خورشید پرواز کند نوزده سال به طول می انجامید تا به خورشید برسد ؟
آیا می دانستید اولین جام جهانی در سال ۱۹۳۰ میلادی در اروگوئه برگذار شد ؟
آیا می دانستید که بزرگترین غار دنیا به اندازه ۳۰ میدان فوتبال است ؟
آیا می دانستید مساحت دریای خزر سیصد وهفتاد و دو هزار کلیومتر مربع و عمیقترین جای آن ۱۰۲۴ متر است ؟
آیا می دانستید که بزرگترین آبشار دنیا، آبشار آنجل در ونزوئلا است که ۹۷۹ متر ارتفاع دارد؟
آیا می دانستید بزرگترین سد جهان، در کشور تاجکستان قرار دارد که روگونسکی نام دارد؟ ارتفاع این سد به ۳۲۵ متر میرسد؟ بزرگترین سد ایران، سد دز میباشد که ارتفاع آن به ۲۰۳ متر میرسد ؟

+نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1390برچسب:,ساعت17:44توسط shaghayegh ayatollahi | |

کیس های عجیب و غریب و زیبا


بسیاری از علاقمندان به قطعات سخت افزاری، کیس های جالبی برای ریانه های شخصی خود طراحی کرده اند. در این پست سایت پرشین جی اف ایکس نمونه هایی از این کیس های ابتکاری و ابداعی را برای شما کاربران گرامی ارائه می دهد.

 

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:تکنولوژی,ساعت18:43توسط shaghayegh ayatollahi | |


ادامه مطلب...

+نوشته شده در دو شنبه 17 مرداد 1390برچسب:سازه های عجیب و شگفت انگیز,ساعت18:41توسط shaghayegh ayatollahi | |

 

عجایب دنیای زمینی ما پایانی ندارد. آیا تا حالا این میوه‌ های شگفت‌ انگیز را دیدید؟

میوه‌ های عجیب و غریب، بیشتر در  نواحی گرمسیری رشد می ‌کنند. میوه‌ هایی با‌ اشکال و طعم‌ های متفاوت با آن چه که ما تا به امروز می‌ شناختیم. کشورهایی مانند؛ تایلند، مالزی، فلیپین، تاهیتی، هنگ کنگ، سنگاپور، ویتنام، آفریقای جنوبی.... میزبانان اولیه این میوه‌ ها هستند.
میوه‌ هایی با شکل و شمایل عجیب، بوهای بد و تند، طعم‌ های تلخ و گزنده و قیمت‌ های بسیار بالا دارای فواید بسیار برای انسان و حیوانات هستند.
 

در اینجا به معرفی تعدادی از این میوه ‌ها می ‌پردازیم:

 


ادامه مطلب...

+نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1390برچسب:میوه هایی عجیب و شگفت انگیز,ساعت16:39توسط shaghayegh ayatollahi | |

میوه های عجیب


ادامه مطلب...

+نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1390برچسب:میوه های عجیب,ساعت16:1توسط shaghayegh ayatollahi | |

 

شیوه خود مومیایی کردن یکی از سووال برانگیزترین و عجیب ترین روش‌های خودکشی است که در وهله اول غیر ممکن به نظر می‌آید. در این پیام سعی کرده ایم تا حد مقدور از کنجکاوی شما بکاهیم.

سو کیو شین بوسیو اسم روشی است که راهبان ژاپنی با تکیه بر تعالیم بودا از خود اختراع کردند. این شیوه بعد‌ها به چین هم رسید. مخترع این روش Shingon بنیان گذار مدارس Kukai بوده که در دوره‌ی تانگ‌ها در کشور ژاپن زندگی می‌کرده است.
اما چطور کسی می‌تواند خودش را مومیایی کند؟ مگر ممکن است؟
 



خود مومیایی کردن


خود مومیایی را فقط راهبان اعظم انجام می‌داده اند و برای راهب اعظم شدن بیشتر از ۲۵ سال زحمت، تعلیم و یادگیری در مکتب بودا لازم بوده است. اما مراحل خود مومیایی کردن عبارت است از:
 


۱- کشیش مقدس مرحله ی ۱۰۰۰ روزه ای را شروع می‌کرد تا تمام چربی بدن خود را بسوزاند و در این مدت فقط از مغز آجیل مانند مغزه پسته تغذیه می‌کرد. همچنین فرد مورد نظر باید تمرینات سخت فیزیکی را هم انجام می‌داد تا این فرایند سریع تر انجام شود.
۲- در مرحله ی دوم هم که مثل مرحله‌ی قبل ۱۰۰۰ روزه بوده، راهب مقدس باید از ریشه یا پوست درختانی همچون کاج تغزیه می‌کرده است. البته همراه این ریشه‌ها از شیره‌ی درخت urushi که سمی ‌است استفاده می‌شده تا کشیش مقدس دچار تهوع مکرر شود و تمام آب بدنش را از دست بدهد.
۳- در مرحله ی آخر هم کشیش مقدس را در داخل یک جعبه گذاشته، درش را قفل می‌کردند و هواکش‌های مخصوصی را به این جعبه ارتباط می‌دادند.
کنار کشیش زنگی گذاشته می‌شد تا هر روز یک بار آن را تکان دهد تا دیگران بدانند هنوز در قید حیات است. وقتی که صدای زنگ قطع می‌شد، محوطه را مهر و موم می‌کردند و به صورت عبادتگاه در می‌آوردند. اگر روزی به ژاپن سفری داشتید حتما سری به معابد Shingon بزنید، چون راهبان اعظمش، خود مومیایی شده اند. البته این بناها آنقدر مشهورند که تورهای سفر به ژاپن معمولا دیدار از آن‌ها را در برنامه‌های خود می‌گنجانند.

خود مومیایی کردن

خود مومیایی کردن در اواخر قرن ۱۸ ممنوع اعلام شد. از بین صد‌ها راهبی که خود مومیایی کردن را شروع کردند، تنها ۱۶ تا ۲۴ فرد در ژاپن کشف شده اند که توانسته اند کار را تمام کنند. باقی راهبان نتوانستند مراحل لازم را به پایان برسانند و در اواسط راه مجبور به انصراف شدند. با وجودی که خود مومیایی کردن ممنوع است در سال ۲۰۱۰ در توکیو کشف شد که فردی دست به اقدام ناموفقی در این زمینه زده است.

 

+نوشته شده در دو شنبه 15 مرداد 1390برچسب:روش عجیب خود مومیایی کردن,ساعت21:32توسط shaghayegh ayatollahi | |

بیایم برای یکبار هم که شده این جملاتو توی زندگیمون به کار ببریم و فقط نخونیم 


آموخته ام که
با پول مي شود خانه خريد ولي آشيانه نه، رختخواب خريد ولي خواب نه، ساعت خريد ولي زمان نه، مي توان مقام خريد ولي احترام نه، مي توان کتاب خريد ولي دانش نه، دارو خريد ولي سلامتي نه، خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ، مي
توان قلب خريد، ولي عشق را نه.

آموخته ام ... که تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردي
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است
آموخته ام ... که هرگز نبايد به هديه اي از طرف کودکي، نه گفت
آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم
آموخته ام ... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم
آموخته ام ... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وي
آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است
آموخته ام ... که زندگي مثل يک دستمال لوله اي است، هر چه به انتهايش نزديکتر مي شويم سريعتر حرکت مي کند
آموخته ام ... که پول شخصيت نمي خرد
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند
آموخته ام ... که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم مي توانم همه چيز را در يک روز به
دست بياورم
آموخته ام ... که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نمي دهد
آموخته ام ... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان
آموخته ام ... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي جدي از سوي ما را دارد
آموخته ام ... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم
آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموخته ام ...
که فرصتها

هيچ گاه از بين نمي روند، بلکه شخص ديگري فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموخته ام ... که آرزويم اين است که قبل از مرگ مادرم يکبار به او بيشتر بگويم دوستش دارم
آموخته ام ... که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن، نگاه را وسعت داد


 

+نوشته شده در دو شنبه 2 مرداد 1390برچسب:چارلی چاپلین میگوید آموخته ام که ,,,,ساعت7:17توسط shaghayegh ayatollahi | |

همه شما درس " روباه و زاغ " دوران مدرسه را به یاد دارید...
همان شعر معروفی که تا به امروز در ذهن اکثر ما مانده است و فکر میکردیم که این شعر سروده ی فردی به نام " حبیب یغمایی" است...


ادامه مطلب...

+نوشته شده در دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:شعر معروف روباه و زاغ واقعاً سروده ی چه کسی است؟,ساعت18:18توسط shaghayegh ayatollahi | |

مردم دوران باستان همراه با کاهنان سفیدپوش منتظر لحظه طلوع آفتاب می‌ماندند تا اولین پرتوهای خورشید در افق پدیدار شود و روی سنگ پاشنه (Heel Stone) بتابد. اما ابهامات جدی درخصوص ابعاد دیگر آیین گرامیداشت زمان وجود دارد.


ادامه مطلب...

+نوشته شده در دو شنبه 1 مرداد 1390برچسب:اسرار استون هنج,ساعت15:59توسط shaghayegh ayatollahi | |

کرایگ هایپر؛ نویسنده، محقق، مقاله نویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفه ای است. در ۲۵ سال گذشته، او با کارهایش به عنوان یک کارشناس حرفه ای موفقیت در حوزه های شخصی و اجتماعی معرفی شده. هاپیر یک سایت هم درباره سخنرانی موثر دارد که در آن نوشته:


ادامه مطلب...

+نوشته شده در دو شنبه 1 مرداد 1390برچسب:۴۰ عادت آدم های موفق ,ساعت15:27توسط shaghayegh ayatollahi | |

یه پیرزن ایرانی از ایران به آمریکا میره و میخواد شهروند آمریکایی بشه.

پیرزن نوه اش رو با خودش برمیداره تا اونو به امتحان شهروندی ( امتحانی
که باید قبل از تبعیت بده ) ببره.

مامور مهاجرت به زن ایرانی میگه که باید به 4 سوال ساده درمورد آمریکا
جواب بده اگه درست جواب بده او یه شهروند آمریکایی میشه.

پیرزن میگه : باشه ، اما من انگلیسی نمیتونم حرف بزنم نوه مو با خودم
میارم.



مرده میگه باشه ، بزار اون برات ترجمه کنه.

اولین سوال شما اینه که :

1) پایتخت آمریکا کجاست؟


نوه ی پیرزن به پیرزن میگه :

من دانشگاه تو کدوم شهر آمریکا بودم؟


پیرزن میگه : " واشنگتن "


درست بود حالا سوال دوم :
2 ) روز استقلال آمریکا کی است؟نوه ش میگه : نیومن مارکوس کی حراج داره؟


مادربزرگش میگه : "4 جولای "



درسته ، حالا سوال سوم:
3 ) امسال چه کسی نامزد ریاست جمهوری آمریکا بود اما شکست خورد؟نوه به
مادربزگش میگه : اون مرتیکه معتاد که با دخترت عروسی کرد کجا باید بره؟
پیرزن میگه : " توگور "



واو ، شگفت آوره!

حالا سوال آخر:
4 ) در حال حاضر چه کسی رئیس جمهور آمریکاست؟


نوه اش این جور ترجمه میکنه :

 از چیه جورابای پدربزرگ بدت میاد؟


مادربزگش میگه : " بوش "



اکنون پیرزن یک شهروند آمریکایی شده

+نوشته شده در دو شنبه 4 مرداد 1390برچسب:,ساعت12:30توسط shaghayegh ayatollahi | |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد